مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیهالسلام
شاعر : حسن لطفی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : غزل
پـدری خَـم شده تا دردِ کـمـر را بِکِـشَد مـادری مانـده که تا نازِ پسر را بکـشد
چشمِ او خورد به لبهای تَرک خورده و گفت کـاش میشُد به لـبش دیـدۀ تر را بکشد
بُردنِ این تَنِ بی وزن برایش سخت است نیست عباس که این قُرصِ قمر را بِکِشَد؟
از دو سو تیر به بیرون زده باید چه کند از کدامین طرف این تیرِ سه سر را بِکِشَد
تیر از بچه که رَد شد جگرش تیر کشید نَکُـند با سـرِ این تـیـر جـگـر را بِکِـشَد
هرچه میخواست بیاید به حرم باز نشد یک نفر کاش که تا خیمه پدر را بِکِشَد
باید او قـبر کَـنَد خـاک کُـنَد شرح دهـد آه این سـیـنه غَـمِ چـنـد نـفـر را بِکِـشَـد
زیرِ لب گـفت فـقـط آه ربـاب آه ربـاب وای اگر پیشِ سنان بارِ سفـر را بِکِشَد
حرمله گفت پسر را زد و بابا را کُشت باید او در کـمرش کـیـسۀ زَر را بِکِشَد
|